سلام بر آزادی...

من درینجا از هرچه که بتواند کمک کند تا حالِ آدمی دیگرگون شود می‌نویسم، از سینما که هنر "تاریخِ" حاضر است، هنری که همانند شعر خیالِ آدمی را دست‌خوشِ تحول می‌کند و به اندیشه وامی‌دارد؛ از همه بیشتر زبان شعر را دوست دارم، من هم با مالرو هم‌عقیده‌ام که گفت سینما زبان است، اما در رقابت با شعر، این شعر است که گوی سبقت را می‌رباید... داستان هم می‌گویم ولی امیدوارم میانِ خوانِش‌اَش خوابتان نگیرد (=
ارادتمند، ــمجرمــ

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

راه بی راهی است ...

پنجشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۷ ب.ظ

ای برادر حق جوی ، اگر کسی با اعتراض خود تو را از راه منحرف کند و از تو بخواهد که در سخن از اسرار الهی ، دلیل و برهان بیان کنی ، از وی دوری کن ؛ و در پاسخ به او بگو : " دلیل شیرینی شهد و هم بستری و امثال آن چیست ؟از ماهیت انها آگاهم کن؟. " ناچار خواهد گفت :"این علم ، به ذوق حاصل می شود و در محدوده ی دلیل نمیگنجد. " به وی بگو : " بحث از اسرار الهی هم ، مانند آن هاست." 
محی الدین ‫#‏ابن_عربی‬ ؛ کتاب تدبیرات الالهیة فی اصلاح مملکة الانسانیة

.

باب دوم ...

سه شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۶:۵۴ ب.ظ

یکی از مباحثی که در جمهوری افلاطون پیرامون آن بحث می شود عدل و ظلم است ، که هرچه تلاش می شود تا به ذات و کنه ایده های مذکور برسند راه به جایی نمیبرند اما خیلی هم بیراهه نمی روند چرا که به اثر گذاری هر یک از مضامین مذکور می پردازند و بر سر این بحث میکنند که اگر عدل خوب است پس چرا بعضاً در مواردی نتایجی عکس به دنبال دارد ، چرا در مواقعی انسانها را به زحمت می اندازد و یا به نحوی پرداختن به عدل نتایجی ورای انتظار آدمی را در پی دارد .
محدوده ی بحث شاید به اینجا ختم نشود و برای کسب اطلاعات بیشتر دامنه ی پژوهش خود را گسترش دهیم به نحوی که اینبار خوبی را تعریف کنیم و شاید در کنار آن و یا در مقابلش ! نمیدانیم بدی را مورد کنکاش قرار دهیم ، در جمهوری افلاطون آنچه که برداشت می شود ظاهراً دال بر این است که خوبی و یا عدل ، عاری از هرگونه زحمت و مشقت است و یا می شود اینطور گفت که در مباحثه عدل و خوبی را به گونه ای تعریف میکنند که نتیجه اش مادام مثبت باشد ! حال به هر جهتی ؛ ولی لزوماً اینطور نخواهد بود ، ایرادی که در مناظره میگیرند و به جد صحیح است اینست که پرداختن به عدل و خوبی را عاری از هرگونه ظلم و بدی می پندارند ولی در عوض نتیجه ای که انتظار دارند روی نخواهد داد حتی در زمانی که حکم به عدل و داد داده می شود شاید عادلانه نباشد ! بگذارید با مثالی پیش برویم ، فرض میکنیم خاری در دست کودکی فرورفته و پدر از این واقعه آگاه است ، یعنی میداند که خار در دست فرزندش ایجاد درد میکند و باید راه حلی برای آن پیدا کند ، پدر آگاه است که باخارج کردن خار از دست کودک میتواند او را از وجود آن خار رهایی دهد و بر دردش فائق آید و این رویداد "خوبی" خواهد بود که فرزند بهبودی ابتدایی خود را به دست خواهد اورد . اما اینجا مسئله ای که رخ نمایان میکند اینست ، به هنگام خارج کردن خار از دست کودک آیا کودک با درد مضاعفی روبرو نخواهد شد ؟ پاسخ علی القاعده مثبت است و آیا با خونریزی همراه نخواهد شد پاسخ این سوال نیز مثبت است ؛ سوال دیگری که مطرح می شود اینست آیا درد کشیدن مضاف کودک " خوب " است یا خیر ؟ آیا خونریزی او بدون اینکه وی مستحق این واقعه نیست خوب است یا بد ؟ پاسخ به این سوال قطعاً این خواهد بود : " بد است" . حال این سوال پا در میان می گذارد که پس این اقدامات بد چیست که موجب بهبودی کودک خواهد شد ؟ آیا عدل است که کودک درد مضاعفی تحمل کند ؟ پاسخ منفی است . پس این چیست ؟ آن خار چیست که ساعتها باید در رابطه با آن بحث شود که آیا آن را بیرون بکشند یا نه؟ دامنه ی دید را وسیع تر میکنیم میگوییم شاید آن خار در بدن کودک پیشروی کرده و وارد شریان اصلی شده و آن را پاره کرده و موجب مرگ کودک شود . آیا باقی گذاشتن خار در بدن کودک که باعث مرگ او می شود عدالت است ؟ یا اینکه کشیدن خار از دست او با شرایط مذکور عدالت است ؟
پاسخ اینست کشیدن خار از دست کودک با شرایطی که به آن اشاره شد تنها اقدام مطلوب در حق اوست هرچند با درد و خونریزی همراه شود ولی تنها راه نجات او قبل از وخیم تر شدن اوضاع اقدامی است که ذکر آن پیش تر رفت .

نتیجه ای که خواهیم گرفت این است که عدالت عمل مجردی نخواهد بود که ما هر اقدامی را به کفه ی ترازویی بگذاریم و در سویی دیگر عدالت را قرار دهیم و تلاش کنیم که آن عمل را با عدالت تطبیق دهیم عدالت ایده ای نیک است که نتیجه اش به درستی و خوبی ختم خواهد شد هرچند به اقسامی از اعمال منفی تلقی شود ، نظیر درد کشیدن ، تحمل مشقت و رنج و یا خونریزی ولی در نهایت به نیکی ختم خواهد شد ، به طور مثال ما در ریاضیات تابعی داریم به نام تابع سهمی ، که به شکل  نگاشته می شود ، در این تابع ممکن است مقداری منفی وارد شود نظیر 5- اما هرگز خروجی تابع (Y) منفی نخواهد بود ، و همیشه مقداری مثبت است (x) و یا مگر اینکه ورودی تابع 0 باشد که خروجی نیز همان صفر خواهد بود.
این پایان بحث نیست و سعی میکنیم آن را از جهات مختلف ادامه دهیم.