سلام بر آزادی...

من درینجا از هرچه که بتواند کمک کند تا حالِ آدمی دیگرگون شود می‌نویسم، از سینما که هنر "تاریخِ" حاضر است، هنری که همانند شعر خیالِ آدمی را دست‌خوشِ تحول می‌کند و به اندیشه وامی‌دارد؛ از همه بیشتر زبان شعر را دوست دارم، من هم با مالرو هم‌عقیده‌ام که گفت سینما زبان است، اما در رقابت با شعر، این شعر است که گوی سبقت را می‌رباید... داستان هم می‌گویم ولی امیدوارم میانِ خوانِش‌اَش خوابتان نگیرد (=
ارادتمند، ــمجرمــ

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۴ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

از همه بالاتر ...

سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۰۲ ب.ظ

از آنجائیکه موضوع مطلب ما مضمونی فراتر از دسته بندی های روزانه دارد بر آن شدم تا این مطلب را در صفحه "جائی برای تفلسف" نشر دهم.

مطلب مهم آن است که همه ( جمله انسانها) قبل از اینکه منشی ، کیشی ، دینی و هر نوع متدی را برای خود برگزینند ، یک انسان هستند ، عدم تعریف انسان و انسانیت و عدم بررسی تمام ابعاد آن جفائی است که در حق آنان میشود ؛ اینکه بخواهیم قبل از انسان شناسی و شناساندن ابعاد انسانیت به افراد جامعه بخواهیم به هر شخصی یک برچسبی بزنیم و بگوئیم تو این هستی و باید از این قواعد تبعیت کنیم (مانند مسلمان هستی و غیر مسلمنان خونشان مباح است و ریختنش همراه ثواب!) عاقبتش می شود مثل نیروهای بی خردی که الآن به جان مردم افتاده و در هر کجای دنیا که دست میگذاری نشانه ای از آنها می یابی ؛ در یک سرزمین مردمان را آواره کرده اند و باعث تلف شدن اطفال بی گناه در سوز سرما شده اند ، در افریقا به طریقی دیگر مردمان را آزار میدهند و در کشوری نیز به بهانه کشیدن کاریکاتوری از شیخشان ! خون به راه می اندازند .

با در نظر داشتن این مثالها باید به یاد آوریم که مسبب تمام این شوریده حالی ها عدم تعقل و گرفتن هویت انسانی از تک تک افرادی است که انسان بودن خود را فراموش کرده اند ، کسانی که دل به اجتهاد این و آن بسته اند و چشمانشان را به روی اتفاقاتی که پیرامونشان و به تبع اعمالشان پدید آمده بسته اند .

سخن گفتن از انسان و انسانیت به ما می آموزد که تمام انسانها حق زندگی دارند ، حق اظهار نظر دارند و هر کس سلیقه ای دارد و هیچکس نمیتواند این حقوق را از آنان سلب نماید. احترام به کرامت انسان ابتدائی ترین رکن زندگی است که باید آن را محترم شمرد و هرکس با هر منشی بخواهد آن را زیر پا بگذارد ، دیر یا زود خود از بین خواهد رفت و تنها ویرانه هائی به یادگار میگذارد که مردم باید هزینه اش را پرداخت نمایند.

پس بیائید قبل از هر عمل قدری به آن فکر کنیم ، قدری به آن بیاندیشیم که عملی که مرتکب میشویم چه تأثیری در پیرامون ما خواهد گذاشت .

خوشبختی ...

پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۳۶ ب.ظ

خوشبختی را در لحظه لمس کنید

در گذشته دنبال چه هستید ، فکر کردن به گذشته ره آوردی جز افسردگی و غم و غصه وجود ندارد 

و همینطور

به فکر آینده بودن استرس زاست و چیزی جز دلهره به آدم نمیدهد

پس

در لحظه زندگی کنید ؛ در لحظه لذت ببرید و به فکر چیز دیگری در زمان دیگری نباشید ...

خوشبخت باشید ...

ما و تو ...

جمعه, ۱۹ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۲۵ ب.ظ

ما و تو خراب اعتقادیم / بت کار به کفر و دین ندارد

 (بیدل علیه الرحمة)

نکته ای که در این بیت از غزلیات بیدل حائز اهمیت است ، اعتقاد را به بعنوان امری مذموم یاد کرده که انسان را دچار تباهی ( خراب ) خواهد کرد ، اما تعریف اعتقاد به همین نکته ختم نمیشود ، بیدل برای اینکه برداشت خود را از اعتقاد کامل کند و تعریفی جامع و یا به نوعی همه گیر و همه فهم ارائه دهد در مصراع دوم واژه ی بت را برای وصف اعتقاد به میان آورده است .

اگر بخواهیم از بت به شناختی برای اعتقاد دست پیدا کنیم باید خصوصیات و ویژگیهای آن را برشمریم ؛ از ویژگیهای بارز بت میتوان به ، ماده ای بی جان بودنش ، سکون و بدون تعقل و ناطق نبودن آن اشاره نمود ؛ حال با برابر قرار دادن این ویژگیها با اعتقاد میتوان گفت که اعتقاد نیز رسوبات ذهنی است که ندانسته آنها را اجرا میکنیم و به آن احترام میگذاریم بدون اینکه از ماهیت کفروی یا الهی آن مطلع باشیم.

شاید بگوئید در مقابل اعتقاد چه چیزی قرار میگیرد ؟ یا اگر قرار باشد اعتقاداتمان را دور بیاندازیم چه کنیم ؟ در مقابل اعتقاد ، ایمان معنا پیدا میکند ایمانی که غیر از رسوبات ذهنی است و شما آن را با جان و دل پذیرفته اید و آن از یک سیر منطقی عقلی تبعیت میکند که باعث حرکت انسان و عدم سکون او در مرتبه ای خاص خواهد شد .

شاید انسان کنار بتی قرار بگیرد و اموری از او مرتفع گردد شاید بگوئید پس این موارد را چه کنیم ؟ خیلی ساده است آن شخص تا در کنار بت قرار میگیرد باور میکند که او میتواند ، اگر همه جا و همه وقت ایمان داشته باشد به حضور اله آنگاه میتوان گفت بر اعتقادش غلبه کرده و قدرت لایزالی را محدود به جائی خاص و زمانی خاص ندانسته پس او ایمانش را در همه جا حفظ میکند ؛ بعضی ها باورشان این است که در کنار آن بت یا مزار یا مرقد و یا هر چیز دیگری احساس بی نیازی میکنند ، خب اگر این باورشان باشد به آنها داده خواهد شد اگر غیر از این باشد و همه جا و همه وقت برای آنها عزیز و مقدس جلوه کند ایمان و باورشان محدود نخواهد شد .


از میان دستنوشته های بامداد ی ام (1393/10/13)


ببین اما بشنو ...

چهارشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۱۲ ب.ظ

اسیر نشدن های زندگی نشو

و قدم به هر راه بازی که جلوی پای تو میگذارند نگذار

گاه آنچنان تصویری به انسانها ارائه میدهند که واقعیت خلاف آن است ، پی بردن به واقعیت چیزی فراتر از دیدن میخواهد ؛ برای رسیدن به واقعیت باید زحمت مطالعه و جمع آوری اطلاعات پیرامون موضوع را کشید و از همه مهمتر شنیدن تجارب افرادی است که قبلاً در موقعیت شما قرار داشته اند .