سلام بر آزادی...

من درینجا از هرچه که بتواند کمک کند تا حالِ آدمی دیگرگون شود می‌نویسم، از سینما که هنر "تاریخِ" حاضر است، هنری که همانند شعر خیالِ آدمی را دست‌خوشِ تحول می‌کند و به اندیشه وامی‌دارد؛ از همه بیشتر زبان شعر را دوست دارم، من هم با مالرو هم‌عقیده‌ام که گفت سینما زبان است، اما در رقابت با شعر، این شعر است که گوی سبقت را می‌رباید... داستان هم می‌گویم ولی امیدوارم میانِ خوانِش‌اَش خوابتان نگیرد (=
ارادتمند، ــمجرمــ

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

برای چِ ...

سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۸، ۱۲:۲۴ ق.ظ

من که گروه خونی‌م کلا به اسب‌دوانی و داشتن اسب نمی‌خوره؛ ولی دیدم تمرین دادناشونو؛ تمرین دهنده وای‌میسه وسط‌و حیوون رو دور یه شعاع 5-شش متری می‌دوئونه... از انگیزه مربی گذشته انگیزه حیوون هم هست، که حتما اون موقع به خودش می‌گه، باس آمادگی‌مو حفظ کنم تا صاحابم ازم راضی باشه، باید قدرت مانورمو بالا ببرم بلکه بتونیم با کمک سوارکارم بریم مسابقات،‌ مسابقات که بریم اون‌جا ملت برامون کف می‌زنن فیلم‌برداری می‌کنن... کلی کیف می‌کنیم...

ولی بعدش؟ دوباره همین آش‌و همین کاسه؟

کلا "موجود" جماعت با میدون‌هایی که می‌تونه خودشو عرضه کنه شناخته می‌شه؛ نسبت چیزها به چیزهای دیگر؛ ... اگر نبود و نباشه معرکه‌ای، کلا کاروکاسبی معرکه‌گیراست که کساد می‌شه؛ حالا تو این دوره زمونه معرکه‌گیری هم خیلی قانون‌مند شده و سعی می‌شه تا معرکه‌هایی منطقی و عقلانی علم کنن... حکایت همون اندرز آشناست که گفت؛ پاشو توهم به یه "دردی" بخور...