سلام بر آزادی...

من درینجا از هرچه که بتواند کمک کند تا حالِ آدمی دیگرگون شود می‌نویسم، از سینما که هنر "تاریخِ" حاضر است، هنری که همانند شعر خیالِ آدمی را دست‌خوشِ تحول می‌کند و به اندیشه وامی‌دارد؛ از همه بیشتر زبان شعر را دوست دارم، من هم با مالرو هم‌عقیده‌ام که گفت سینما زبان است، اما در رقابت با شعر، این شعر است که گوی سبقت را می‌رباید... داستان هم می‌گویم ولی امیدوارم میانِ خوانِش‌اَش خوابتان نگیرد (=
ارادتمند، ــمجرمــ

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

شیشه ام ...

چهارشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۰۳ ق.ظ

دیگر اینهمه تگرگ برای چه

تو

با آن

دو قطره اشکی که

هنگام رفتن

ریختی

مرا

در هم شکستی ...

اختیار دار ...

جمعه, ۷ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۵۵ ق.ظ

شمشیر اختیار تو را سر نهاده ام

دانم که گر تنم بکشی، جان بپروری

سعدی

اختیار دار عاشق ، معشوق است ؛ اما مشخصاً معشوق عاشق را مستقیماً به خود دعوت نمیکند چرا که سعدی در جای دیگری میفرماید:

هر نوبتم که در نظر ای ماه بگذری 

بار دوم ز بار نخستین نکوتری

عاشق خود مشتاقانه به استقبال معشوق می رود و به انتظار مینشیدو ناز میخرد

به انتظار عیادت که دوست می آید

خوش است بر دل رنجور عشق بیماری

عاشق خود را سر راه معشوق می رساند و به انتظار عیادتش لحظه شماری میکند ؛ تا آن لحظه که تیغ شمشیر معشوق بر پیکره ی نحیف عاشق بشیند ، نه اینکه این عمل جان سپردن عاشق را به دنبال داشته باشد ، نه معشوق هر بار که تیغش را بر پیکر عاشق مینشاند برایش جان پروری میکند ، او را برای عشقش ثابت قدم میکند .

و باز هم فرم ...

جمعه, ۷ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۴۰ ق.ظ

ظرفی را در نظر بگیرید که کثیف است ، یا بهتر بگوئیم ظرفی (فرمی) است که از خود سم تراوش میکند ؛ حال شما گندابی را درون آن بریزید ، آیا کسی حاضر به نوشیدن آن خواهد شد ، زمانی که زلالتری آب جهان را در ظرف(فرم) مذکور با مشخصات یاد شده بریزیم چطور ؟ پاسخ چیست ؟ آیا شخصی حاضر می شود از آن آب بنوشد .

فرم غلط ، اشتباه و ... هم همین سرنوشت را خواهد داشت ، هر چه درون آن قرار گیرد محکوم به شکست است ، محکوم به حذف است ، چرا که خاصیت ذاتی که فرم ما اختیار کرده نابودگر است .

این فرم را باید در هم شکست ، باید پس از خنثی نمودن اثرات منفی این فرم ، فرم دیگری تعریف کرد ؛ چرا که تراوش سم از خصوصیات فرم (ظرف) مذکور بود و نمیتوان آن را جدا کرد و دور انداخت ، پس دفرمیسم اینجا معنائی ندارد ، فرم سابق حال هرچقدر هم از عمرش گذشته باشد ، خواه کسری از ثانیه خواه 3 روز و یا 36 سال و یا هرچه بیشتر از آن باید آن (فرم ) شکسته و فرمی جدید با تعاریفی مشخص جایگزین گردد.

در باب فرم ...

جمعه, ۷ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۲۷ ق.ظ

همانطور که پیشتر گفته شد سخن گفتن از فرم و آنچه نیات انسانی در آن قرار خواهند گرفت بسیار مشکل است ، و به یک یا دو عریضه نمیتوان آن را خلاصه نمود ؛ و هر لحظه باید فرم را با داشته های زمان خود به روز ! کرد ؛ یا شاید هم قواعدی کلی را میتوان نام برد که محدودیت زمانی ندارند و بر همه اعصار ، از شکل گیری فرم برقرار هستند .

شاید اغراق نباشد که بگوئیم فرم به مراتب از محتوا هم با اهمیت تر است ، چراکه فرم یک مختصات مشخص از نیات را شامل میشود که محتوای مد نظر مسلماً در گستره ی فرم مذکور قرار خواهد گرفت ، فرم پذیری یعنی قائل شدن به مرزهائی که برای همه یکسان است و اگر تغئیر پذیرد ، این تغئیر برای همه اعمال خواهد شد و همچنین این تغئیر بر روی آن چیزی که محتوا نام دارد تأثیر مستقیم گذاشته و آن را دستخوش تغئیر خواهد نمود.

شاید بتوان با مثالی این تعاریف را به پیش برد ؛ مثلاً قائل شدن به اصلی بنام "عدالت" جوامع یکنفره تا جوامع چند میلیاردی را شامل میشود . یک فرد حتی میتواند عدالت را برای خودش اجرا کند و همچنین این فرم لاتغیر میتواند بر روی جوامع چند میلیاردی نیز پیاده شود ، حرفی هم که از این فرم بر می آید یکیست که اگر کسی به هر بهانه ای از این کلام "عدالت" تخطی کرد آن فرم را قبول ندارد و مسلماً اعمال آن در فرم یاد شده جائی نخواهد داشت و در آن قرار نخواهد گرفت.