در اعماق نگاه تو ...
دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۰ ق.ظ
وقتی خورشید آسمان را سرخ رنگ کرد ...
زمانی که همه پر از اشتیاق شدند ...
بزمی بپا خواهد شد ...
بزمی که در آن فقط عشق سرو خواهد شد...
عشقی به وسعت تمام ارض و سماء
بزمی به پا خواهیم کرد
و مجنون دریا ها را خشک میکند
فرهاد ما زخم های زمین را
که به کوچکی دانه ارزن است
به پهنای کهکشان گسترش خواهد داد ...
و آنگاه احمد در گوش دخترک تنهای شهر زمزمه خواهد کرد ...
:" من اینجا هستم ، تو آسوده پر بکش ..."
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به امید صبح روشن