ما و تو ...
ما و تو خراب اعتقادیم / بت کار به کفر و دین ندارد
(بیدل علیه الرحمة)
نکته ای که در این بیت از غزلیات بیدل حائز اهمیت است ، اعتقاد را به بعنوان امری مذموم یاد کرده که انسان را دچار تباهی ( خراب ) خواهد کرد ، اما تعریف اعتقاد به همین نکته ختم نمیشود ، بیدل برای اینکه برداشت خود را از اعتقاد کامل کند و تعریفی جامع و یا به نوعی همه گیر و همه فهم ارائه دهد در مصراع دوم واژه ی بت را برای وصف اعتقاد به میان آورده است .
اگر بخواهیم از بت به شناختی برای اعتقاد دست پیدا کنیم باید خصوصیات و ویژگیهای آن را برشمریم ؛ از ویژگیهای بارز بت میتوان به ، ماده ای بی جان بودنش ، سکون و بدون تعقل و ناطق نبودن آن اشاره نمود ؛ حال با برابر قرار دادن این ویژگیها با اعتقاد میتوان گفت که اعتقاد نیز رسوبات ذهنی است که ندانسته آنها را اجرا میکنیم و به آن احترام میگذاریم بدون اینکه از ماهیت کفروی یا الهی آن مطلع باشیم.
شاید بگوئید در مقابل اعتقاد چه چیزی قرار میگیرد ؟ یا اگر قرار باشد اعتقاداتمان را دور بیاندازیم چه کنیم ؟ در مقابل اعتقاد ، ایمان معنا پیدا میکند ایمانی که غیر از رسوبات ذهنی است و شما آن را با جان و دل پذیرفته اید و آن از یک سیر منطقی عقلی تبعیت میکند که باعث حرکت انسان و عدم سکون او در مرتبه ای خاص خواهد شد .
شاید انسان کنار بتی قرار بگیرد و اموری از او مرتفع گردد شاید بگوئید پس این موارد را چه کنیم ؟ خیلی ساده است آن شخص تا در کنار بت قرار میگیرد باور میکند که او میتواند ، اگر همه جا و همه وقت ایمان داشته باشد به حضور اله آنگاه میتوان گفت بر اعتقادش غلبه کرده و قدرت لایزالی را محدود به جائی خاص و زمانی خاص ندانسته پس او ایمانش را در همه جا حفظ میکند ؛ بعضی ها باورشان این است که در کنار آن بت یا مزار یا مرقد و یا هر چیز دیگری احساس بی نیازی میکنند ، خب اگر این باورشان باشد به آنها داده خواهد شد اگر غیر از این باشد و همه جا و همه وقت برای آنها عزیز و مقدس جلوه کند ایمان و باورشان محدود نخواهد شد .
از میان دستنوشته های بامداد ی ام (1393/10/13)