در باب فرم ...
همانطور که پیشتر گفته شد سخن گفتن از فرم و آنچه نیات انسانی در آن قرار خواهند گرفت بسیار مشکل است ، و به یک یا دو عریضه نمیتوان آن را خلاصه نمود ؛ و هر لحظه باید فرم را با داشته های زمان خود به روز ! کرد ؛ یا شاید هم قواعدی کلی را میتوان نام برد که محدودیت زمانی ندارند و بر همه اعصار ، از شکل گیری فرم برقرار هستند .
شاید اغراق نباشد که بگوئیم فرم به مراتب از محتوا هم با اهمیت تر است ، چراکه فرم یک مختصات مشخص از نیات را شامل میشود که محتوای مد نظر مسلماً در گستره ی فرم مذکور قرار خواهد گرفت ، فرم پذیری یعنی قائل شدن به مرزهائی که برای همه یکسان است و اگر تغئیر پذیرد ، این تغئیر برای همه اعمال خواهد شد و همچنین این تغئیر بر روی آن چیزی که محتوا نام دارد تأثیر مستقیم گذاشته و آن را دستخوش تغئیر خواهد نمود.
شاید بتوان با مثالی این تعاریف را به پیش برد ؛ مثلاً قائل شدن به اصلی بنام "عدالت" جوامع یکنفره تا جوامع چند میلیاردی را شامل میشود . یک فرد حتی میتواند عدالت را برای خودش اجرا کند و همچنین این فرم لاتغیر میتواند بر روی جوامع چند میلیاردی نیز پیاده شود ، حرفی هم که از این فرم بر می آید یکیست که اگر کسی به هر بهانه ای از این کلام "عدالت" تخطی کرد آن فرم را قبول ندارد و مسلماً اعمال آن در فرم یاد شده جائی نخواهد داشت و در آن قرار نخواهد گرفت.