سلام بر آزادی...

من درینجا از هرچه که بتواند کمک کند تا حالِ آدمی دیگرگون شود می‌نویسم، از سینما که هنر "تاریخِ" حاضر است، هنری که همانند شعر خیالِ آدمی را دست‌خوشِ تحول می‌کند و به اندیشه وامی‌دارد؛ از همه بیشتر زبان شعر را دوست دارم، من هم با مالرو هم‌عقیده‌ام که گفت سینما زبان است، اما در رقابت با شعر، این شعر است که گوی سبقت را می‌رباید... داستان هم می‌گویم ولی امیدوارم میانِ خوانِش‌اَش خوابتان نگیرد (=
ارادتمند، ــمجرمــ

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

برای گذشته ، حال و آینده ...

چهارشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۳۰ ب.ظ

درست شب قبل از ده سال پیش ، ساعت را برای لحظه ای که بر روی عدد "7" می ایستاد کوک کردم .

اما ساعت "7" خیلی دیر بود ، خیلی ...

ساعت "7" زمانی بود که به او نرسیدم ... 

از آن پس ساعت "7" شد زمان نرسیدن های من ؛ ساعتی که من همیشه دیر میرسیدم و او همیشه پیش تر از من حرکت میکرد ، طوری که چشمانم هیچگاه چشمانش را شکار نکرد ...

  • علیرضا شیخ بابایی

ساعت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی