سلام بر آزادی...

من درینجا از هرچه که بتواند کمک کند تا حالِ آدمی دیگرگون شود می‌نویسم، از سینما که هنر "تاریخِ" حاضر است، هنری که همانند شعر خیالِ آدمی را دست‌خوشِ تحول می‌کند و به اندیشه وامی‌دارد؛ از همه بیشتر زبان شعر را دوست دارم، من هم با مالرو هم‌عقیده‌ام که گفت سینما زبان است، اما در رقابت با شعر، این شعر است که گوی سبقت را می‌رباید... داستان هم می‌گویم ولی امیدوارم میانِ خوانِش‌اَش خوابتان نگیرد (=
ارادتمند، ــمجرمــ

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

اموری که باید سابژکتیوه شوند ...

شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۱ ب.ظ

خیلی خوشحالم که بعد از مدتهای مدیدی دوباره توفیق یارمان بود تا در این جرگه قلم بزنیم ... در این مدت نبودمان بدقلقی های روزگار خود را برای ما به بالاترین دامنه ی خود رسید و باز ما را پخته تر کرد ...

بعد از این مدتها که به اینجا امدم ، موضوعی توجهم را جلب کرد تا در باره ی آن قلم فرسایی کنم ، موضوعی که همه ی نفوس دچار آن خواهند شد ، یا به عبارتی قبل از آنکه خود بخواهند بدان دچار شده اند 

شاید ابتدایی ترین حکمی که در قبال هر آدمی صادق است این باشد که او یک انسان است ... یک انسان با ویژگیهایی ازان به موجود زنده یاد میکنند و اندیشه که والاترین دارایی اوست ؛ شاید پذیرش این حرف برای نخست باری که با آن مواجه میشوید سخت باشد که انسان مادامی انسان است که می اندیشد ، انسان مادامی انسان است که در قبال تصمیم گیری های خود شرط عقل را جاری و ساری نماید و از آن به بهترین وضع ممکن و در عالی ترین حال موجود بهره برد . ( عالی ترین حال موجود را برای خودم دانسته هایی میدانم که انسان آن را به طرق مختلف گرد آوری کرده و از آن برای تصمیم گیری های آتی خود بهره میبرد .)

میتوان گفت رسیدن به اهداف و ایده هایی که مدنظر انسان است و تعقل آن یا به عبارتی اندیشیدن آن و پوشاندن خرقه ی عمل بدان مستلزم سابژکتیوه کردن آن سوژه است .

مراد از سابژکتیوه چیست ؟ چیزی که من تا بحال بدان دست یافتم ، و میتوان گفت ساده ترین تعریف سابژکتیوه این است ، " امری را به واقع زیستن " یا به قول اهالی سینِما ، کاراکتری را که خلق میکنید زندگی کنید ...

شاید به کرات در شعر ها ، در رمان ها در داستان ها ، در فیلم ها قهرمانانی را دیده ، شنیده و یا خوانده باشید که دارای ویژگیهای فوق العاده ایست و تمام ایده های نیک در او جمع است و اقدامات درستی دارد ... خب تمام اینها تنها نمایه است ، تمام ابزار نظیر سینما ، شعر ، رمان ، داستان ؛ ابزاری است تا شما با ایده های نیک آشنا شوید و بعد درباره ی آن تعقل کنید و در مرحله ی آخر تعقل خود را انجام دهید که من اسمش را میگذارم تعقل فعلگرا ، فاعلی که تعقلش را بالفعل در می آورد .

تاریخ که میگذرد اشعار و مدیحه ها و آثار و ... در رثای بزرگان تاریخ بیشتر سروده میشود و هر لحظه به حجم آن افزوده می شود ، اما دنیای پیرامون ما با این گزیده گویی ها تغییری کرده است یا خیر ؟ صرفاً سخن راندن ، به نمایش گذاشتن دردی را از دریای بی کران دردمندی عالم دوا نمیکند ... تنها راه چاره سابژکتیوه کردن اموری است که ما از آنها بعنوان ایده های نیک یاد میکنیم ... تا خودمان به سوی عدالت ، به سوی آزادی و به سوی کرامت انسانی حرکت نکنیم و این تعقلات را تعقل ننماییم و تعقلات را بالفعل نرسانیم شاهد هیچ تغییری نخواهیم بود.


  • علیرضا شیخ بابایی

اندیشه

تعقل

تعقلات

سابژکتیوه

عقل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی