جایی که من هستم ...
یکی از عوامل مهمی که روی انسان تأثیر میذاره محیطی است که انسان در آن می زید ؛ از جوامع کوچک دو سه نفره ی خانواده د و دوستان بگیرید تا جامعه ی بزرگ جهانی ؛
و مسلماً نیک میدانیم که جوامعی که انسان با آنها بیشتر س رو کار دارد و در نزدیکی او قرار دارد میزان بیشتری از سایر جوامع بر انسان تأثیر می گذارد ؛ و به قولی میتوان گفت که هر انسانی که با آن برخورد میکنیم میانگین رفتارهای جامعه ای را دارد که بر روی آن تأثیر گذاری بیشتری دارد .
حال ما انسانی داریم که تحت تأثیر رفتارهای اطرافیانش قرار گرفته ؛ خیلی ها به دنبال تغییر وضعیتی هستند که در آن قرار دارند ، خیلی ها از جمله من شرایطی را که پیرامون زندگی خود نقش بسته است را نمیپسندند و برای تغییر اوضاع و احوال اطرافیان و به تبع آن خود تلاش میکنند ، اما حاصلش چیست ؟ به جرأت و بنا بر مشاهدات تجربی اگر بخواهیم پاسخ دهیم باید بگوئیم که این سبک کاملاً صحیحی نیست و نتایج مطلوب چندانی شخص از پس زحماتش به دست نمی آورد ؛ و تمام تلاشهایش در این راه را میتوان به باد هوا تعبیر نمود.
خب حالا که صحبت از تغییر شد ، چه باید کرد ؟ بازهم بر اساس مشاهدات تجربی و قرار گرفتن خود در این فضاها باید بگویم که انسانی که به دنبال تغییر است در گام نخست باید به دنبال جامعه ای باشد که نزدیک به ایده آل های او قدم بردارد و یا به فکر تشکیل مجموعه ای از همفکران خود باشد ؛ و در گام دوم در راه بالا بردن توانائی های مجموعه ی خود قدم بردارد تا گروه به ایده آلهای او و بالندگی و تعالی دست یابد .